محمد متینمحمد متین، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 15 روز سن داره

❤❤عزیز خاله❤❤

افتادن بند ناف...

سلام عزیز خاله دیروز وقتی از خواب بیدار شدم گفتم بیام ببینم بند نافت افتاده یا نه؟دیدم هنوز نیوفتاده و خاله فاطمه و الهه هم برای انتخابات تا صبح بیدار بودن فاطمه ساعت 15 خوابید و مامانی ما رو برای ناهارخوردن صدا زد و من و خاله الهه رفیم که ناهار(مرغ)را بخوریم و مامان زهرا هم که جلوی تلویزیون دراز کشیده بود و درحال تماشا کردن بود و مامانی میخواست پوشکت رو عوض کنه و تو رو برد تا بشوره که یکدفعه گفت نافت افتاده و میگفت وقتی آب زده این اتفاق افتاده(حدود ساعت 16و17) ما هم همگی اومدیم نگاه کردیم و تبریک گفتیم و وقتی خاله فاطمه از خواب بیدار شد من این خبر رو بهش گفتم اونم بهت تبریک گفت .   عزیز خاله مبارررررررک باشه ...
26 خرداد 1392

خوش اومدی...

سوسوی ستارگان آسمان در التهاب آمدن توست آمدی و آسمان و زمین را برایم بهشت کردی تنها ستاره ی آسمان دلم به دنیای ما خوش آمدی     ...
26 خرداد 1392

قند عسل من...

عزیز دل خاله سلام... امروز آخرین روزی بود که رفتیم مدرسه و از 4شنبه همین هفته امتحانامون شروع میشه و اولین امتحان دینی هست و عزیز خاله برام دعا کن امتحانامو خب بدم خاله فاطمه هم که طبق قوانین چون سوم دبیرستان است باید بره حوزه و متحان بده که حوزش تو خیابان یخچال است و احتمالا با مامانی میره امتحان میده و منم احتمالا با سرویس امروز زنگ آخر زنگ غذا بود و هرکس تو حیاط میتونست هرکاری بکنه و مثلا غذا بخوره که ما بخاطره اینکه به خانم کاشانی دفتر خاطرات بدیم دیر رسیدیم و همه جا پر بود و ما حیران برای پیدا کردن جا..امروز آخرین روز خانم کاشانی بود ولی کلی خوش گذشت و بچه های مدرسه آب بازیکردن و همه را خیس کردن و صحنه های جالب میشد شک...
22 ارديبهشت 1392

.....

الان یه هفته ست که مریضم و فردا امتحان عربی دارم هیچی نخوندم و به معلمم قول دادم 20 بشم. الان ساعت2:50 شبه و من باید برم بخوابم مامان و خاله ها دارن فیلم میبینند. مامانی و بابایی خوابنند. عزیز خاله دعا کن امتحانم را خوب بدم دوستت دارم .   بای  ...
25 فروردين 1392

......

سلام حدود سه ماه که من خاله شدم و شش ماه مونده تا عزیز دلم را ببینم من خاله اخری هستم و 15 سالمه و تو اولین نوه خانواده وتو 3خاله و یه مامان و بابای مهربون داری و یه مامان بزرگ و بابا بزرگ مهربون دوست دارم زودتر بغلت کنم و ببینمت من الان امتحانای ترم اول را باید خوب بخونم تا بتونم شاگرد اول کلاس بشم الان هم از امتحان ریاضی میام .من تنها 20 امتحان نیم ترم تو پایه اول بودم.ولی امتحان ترم زیاد آسون نبود و من خوب ندادم .ولی باید امتحان بعدی را عالی بدم (وای عربی !) فعلا باااااای ...
25 فروردين 1392

.....

سلام! هیسسس ...آخه همه خوابن! الان ساعت 3:53است.رفتم تو رختخوابم تا بخوابم اما خوابم نبرد اصلا هم حوصله درس خوندن ندارم گفتم یه سر بیام تو اینترنت و نینی وبلاگ !یکم از وبلاگها رو دیدم بعد با خودم گفتم بیام برای تو از این روزا بنویسم یه حس خیلی جالبیه خاله شدن!  نمیدونم چه شکلی ای ولی سال دیگه این موقع تو در کنار ما هستی. بابایی امروز اومد خونه ما(مامان بزرگت)یه چند دقیقه ای نشست و رفت الان مامان و خاله الهه تو اتاقشون دارن حرف میزنن. وای امتحان ریاضی ام رو خیلی بد دادم فک کنم 16و17بشم.اخه مریض بودم و نتونستم بخونم. امروز کلی عکس از لباسای خوشگل از  نت برات سیو کردم و به همه نشون دادم .مامانی میگه بعد از عید برات ...
25 فروردين 1392